همشهری آنلاین_مژگان مهرابی: هر روز عصر پیر و جوان برای رفع خستگی یا شاد کردن روحیه خود جلو سینماها صف میکشیدند تا بتوانند همراه رفقا یا خانواده فیلمی تماشا کنند. تعداد سینماها به نسبت جمعیت آنقدر بود که اگر کسی هر روز هم قصد دیدن فیلمی را داشت میتوانست یکی از سینماهای شهر را انتخاب کند. ۱۵ ریال هزینه بلیت و به همان اندازه خرج تنقلات و ساندویچشان میشد.
حال در این میان اگر کسی مایهدار بود و دستش به دهانش میرسید از روی لطف و مرام بچههای محله را برای تماشای فیلم مهمان میکرد و همین میشد اوج خوشی آنها. با وجود سینما کمتر جوانی میل به رفتن قهوهخانه را داشت و سعی میکرد شادیاش را با دیدن یک فیلم رزمی یا هیجانی تکمیل کند. این دلبستگی به سینما و فیلم هنوز هم وجود دارد هر چند احتمالاً به دلیل حضور شبکههای آنلاین و اخیراً کرونا دیگر از صف برای سینما خبری نیست. به مناسبت روز سینما به سراغ «حسین چنگی» بازیگر قدیمی و هممحلهای رفتیم و در اینباره با او گفتوگو کردیم.
بازیگر خوشرویی است؛ در بیشتر فیلمها و سریالها نقش مثبت بازی کرده است. «حسین چنگی» چهره ناآشنایی نیست. نقش بارز او در سریال آقای ساعتچی هنوز ورد زبانهاست. از دیدن مهمانش خیلی خوشحال میشود. هم خودش و هم همسرش. میگوید: «فکر میکردم دیگر فراموش شدهام اما با آمدن شما جان دوبارهای گرفتم.» نسبت به چند سال گذشته که در سریالها بازی میکرد شکستهتر به نظر میرسد. گذشت زمان یا شاید هم دغدغههای روزگار رد فرتوتی را بر چهرهاش نشانده است. حسین چنگی در آستانه ۷۰ سالگی است و به قول خودش مدت زیادی میشود که در فیلم یا سریالی بازی نکرده است.
روزهای خود را با کار در مغازه بلورفروشی یا استراحت در خانه سپری میکند. او دلگیر از بیرونقی سینما، این مهم را آفتی برای فرهنگ و هنر ملی میدارند. میگوید: «از وقتی خیلی از مردم پی فضای مجازی رفتهاند دیگر دیدن فیلم در سینما برایشان جذابیتی ندارد. دوران قدیم مردم برای تماشای فیلم صف میکشیدند. چه روزهای قشنگی بود. متأسفانه دیگر تکرار نمیشود.» او با افسوس از دوران گذشته یاد میکند و ادامه میدهد: «منطقه ۱۴ در بین دیگر مناطق شرق تهران بیشترین سینماها را داشت و حالا از ۸ سینمای این منطقه فقط سینماهای ناهید و میلاد فعال است و باقی بهصورت متروکه در آمدهاند. سینما الوند نخستین سینمایی بود که در میدان خراسان ساخته شد.
بعد سینما شهوند بود. سینماها بسته به امکاناتی که داشتند درجهبندی شده بودند. سینما شهوند هم جز لوکسترین سینماهای تهران به شمار میآمد. از امکانات بهتری برخودار بود. در میدان بروجردی سینما آسمان آبی قرار داشت که البته هنوز هم هست اما فعالیت ندارد. یادم میآید منوچهر صادقپور صاحبش بود که البته بازیگری هم میکرد.»
- لذت دیدن فیلم همراه با تنقلات
چنگی همه سینماها و صاحبان آنها را میشناسند. سناریوی تک تک فیلمها را هم خوب به خاطر دارد. میگوید: «سینما دریا و سینما ژاله دور میدان شهدا همیشه شلوغ بودند چون بر خیابان قرار داشتند و مردم زیاد میآمدند.» به گفته آقای بازیگر، فیلمسازی حالا دستخوش تحولاتی شده که فرهنگ سنتی و اصیل ایرانی را تحت شعاع قرار میدهد.
او برای گفتهاش دلیل میآورد: «در فضای سینماهای قدیم جوانها احترام به والدین و مردانگی را یاد میگرفتند بهطور مثال جوان شر و شوری که در محله دردسرسازی میکرد به محض اینکه مادرش حرفی میزد بیچون و چرا اطاعت میکرد. روابط محترمانه بود. اما حالا در فیلمها این مهم کمتر دیده میشود.» او به دوران گذشته خود باز میگردد و از خاطرات آن روزها برایمان تعریف میکند: «آن موقع تفریح مردم سینما رفتن بود. بهخصوص خوردن تنقلاتش. فیلم معمولاً ۲ ساعت طول میکشید. زمان تعویض حلقه فیلم چراغها روشن میشد و یک نفر در سالن میچرخید و ساندویچ و نوشابه و تخمه میفروخت. مردم هم میخریدند. خوردن ساندویچ از واجبات سینما رفتن بود.
کمتر جوانی را میدیدی که پی دخانیات و قلیان کشیدن در قهوهخانهها برود. بیشتر سرگرمیاش در سینما خلاصه میشد. خود من هم همینطور بودم. از بچگی علاقه زیادی به دیدن فیلم و سینما داشتم. از فیگور گرفتن هنرپیشهها لذت میبردم. البته برای رفتن به سینما اینطور نبود که هر زمان بخواهیم بتوانیم برویم هزینه بلیت را باید جور میکردیم. من پول توجیبیهایم را جمع میکردم. حتی صف سینماها هم برایم جذاب بود. مردم با هم صحبت میکردند. ارتباط اجتماعی برقرار بود. نه مثل الان.» همه خاطرات سینمایی چنگی به عکسهایی خلاصه میشود که او در گنجینه شخصی خود دارد. تعدادشان زیاد است. وقتی آلبومها را کنار هم میگذارد انگار حاصل ۷۰ سال عمرش را نشان میدهد.
همینطور که آلبومها را ورق میزند تعریف میکند: «دوستی داشتم به نام رحمت شمس. خیلی با هم صمیمی بودیم. هر هفته سینما میرفتیم دور میدان خراسان ۳ تا سینما بود. سینما ساینا، سینما الوند و سینما شهوند. البته هنوز هستند اما مخروبه شدهاند. بستگی داشت چه فیلمی دیده باشیم اگر هنرپیشه نقش اول لوطی بود و مرام پهلوانی داشت مثل او رفتار میکردیم اگر خلافکار بود با هم تمرین بزن بزن میکردیم. گاهی اوقات به دردسر هم کارمان میرسید. هرچه بود خوش بودیم.»
- دایره مرگ
چنگی به جز بازیگری فیلمسازی هم کرده است.
منتها در دوران نوجوانی. کارهایی که او انجام داده در نوع خود بینظیر است. او میگوید: «کمی که بزرگتر شدیم من و رحمت تصمیم گرفتیم خودمان فیلم بسازیم. یک دوربین سوپر هشت تهیه کردیم. داستانهای واقعی را خودمان میساختیم. رحمت دوست نداشت جلو دوربین برود. اما من چرا. معمولاً نقش اول را خودم بازی میکردم. باقی بچههای محله هم نقشهای دیگر را عهدهدار میشدند.
داستان مینوشتیم و بازی میکردیم اما عیب دوربینهای سوپر ۸ این بود که صدا نداشت. برای رفع این مشکل از ضبط صوت استفاده میکردیم. فیلم را روی پرده پخش میکردیم و بعد هم همزمان با تماشای فیلم صدایمان را ضبط میکردیم. این کارها را هم در کارگاه تولیدی یکی از بچههای محله انجام میدادیم. فیلم که آماده میشد بچهها را خبر کرده و دور میدان غیاثی پرده سفید نصب میکردیم. بعد هم فیلم را نمایش میدادیم. قدیمیهای محله غیاثی شاید این ماجراها را خوب به خاطر داشته باشند.» چنگی اسم فیلمها را خوب به یاد دارد. دایره مرگ، مسلخ عشق، راز یک نامه و دهها فیلم دیگر.
- پای درس استاد زرینپور
تلاش او در فیلمسازی و علاقهاش به بازیگری دلایل مهمی است که چنگی برای شرکت در عرصه هنر عزمش را جزم کند. اما از آن جا که دوست داشته از مسیر درست وارد سینما شود، در نخستین قدم به سراغ بهمن زرینپور میرود و در کلاسهای او ثبتنام میکند. باقی ماجرا را از زبان خودش میشنویم: «بعد از کلاسهای استاد زرینپور، اصول بازیگری را از کاظم بلوچی و رسول نجفیان یاد گرفتم.
از سال ۶۸ وارد سینما شدم. خیلی تئاتر بازی نکردم. برای سینما هم از سکانسهای کوچک شروع کردم. اهل بلند پروازی نبودم. بعد هم به رادیو رفتم و با منوچهر نوذری، منوچهر آذری، رضا عبدی و جاویدنیا آشنا شدم. خیلی چیزها از آنها یاد رفتم. بیشتر کار طنز انجام دادم.»او سال ۷۱ در فیلمی به نام آذرخش و به کارگردانی «احمدرضا درویش» بازی کرد. بعد از آن در سریالهای آوای فاخته و عطر گل یاس بازی کرده است. اما به گفته خودش فیلمی که روی او تأثیر زیادی گذاشته، فیلم کوچه و موزه است به کارگردانی کاظم بلوچی. او میگوید: «سریال آقای ساعتچی را خیلی دوست داشتم.
نخستین باری بود که در ماه رمضان سریال پخش میشد. نقش آقا مرتضی را بازی میکردم. این سریال نقش تربیتی برای کودکان و نوجوانان داشت.»
- خانه چنگی در اختیار تیم فیلمبرداری
اما خانه چنگی، بارها محل فیلمبرداری و اجرای لوکیشنهای فیلم و سریال شده است. کارگردانهایی که با او کار کردهاند گواه این ادعا هستند. جویای این ماجرا میشوم و آقای بازیگر پاسخ میدهد: «خانهام قبلاً ویلایی بود. فضای مطلوبی برای فیلمبرداری داشت. یکبار یکی از کارگردانها برای اجرای فیلمبرداری با فردی قرارداد بسته بود که بتواند در خانه او لوکیشن اجرا کند. اما در آخرین لحظه صاحب خانه منصرف شده بود.
او مستاصل مانده بود چه کند. گفتم خانه من را ببینید اگر دوست داشتید اینجا فیلمبرداری کنید. آمدند و دیدند و پسند هم کردند. کار فیلم که تمام شد. کارگردان دیگری آمد و پیشنهاد داد. خلاصه یکی یکی زیاد شدند. آخرین بار هم آقای صدرعاملی درخواست کرد. اما مشکل اینجا بود که بعد از پایان فیلمبرداری باید کلا خانه را نظافت میکردیم. خیلی سخت بود. کمکم این موضوع را منتفی کردم.» او عمر و جوانیاش را برای سینما گذاشته و چیزی که در دوران سالخوردگی نصیبش شده، مرور خاطرات با دیدن عکسهایی است که جمعآوری کرده است. کاری که این روزها اغلب پیشکسوتان سینما تجربه میکنند و دلخوشند به یک احوالپرسی ساده من و شما.
- سینما ماندانا
سینما ماندانا از جمله سینماهای قدیمی تهران و تنها سینمای منطقه ۱۳ است. قدمتی در حدود ۶۰ سال دارد. تا پیش از سال ۵۷ از رونق بالایی برخوردار بود اما بعد از پیروزی انقلاب برای مدتی هم تعطیل شد. تا اینکه فریدون ایرانپور و هوشنگ بهرامی مالکان سینما، آن را به فردی «محمد قاصد اشرفی» واگذار کردند. اشرفی هم در سال ۸۲ تغییراتی در سینما به وجود آورد و یک سالن آن را به ۳ سالن افزایش داد. حالا این مکان فرهنگی، یکی از بهترین سینماهای تهران است که در کنار اکران فیلم، سالن اجرای تئاتر هم دارد.
- سینما ناهید
زمان ساخت سینما ناهید به سال ۱۳۵۰ برمیگردد. این سینما درجه کیفی ممتاز دارد و در ابتدای خیابان شکوفه قرار دارد. این سینما به دلیل قرار گرفتن پرت بودن خیلی شلوغ نیست. فرسودگی از یک سو و بیاقبالی شهروندان از سوی دیگر باعث شد حتی برای مدتی هم تعطیل شود، اما بعد از آن توسط مؤسسه سینما شهر در سال ۱۳۸۸ باسازی و دوباره مورد بهرهبرداری قرار گرفت. سینما ناهید دارای یک سالن است و ۴۳۰ نفر ظرفیت دارد.
- سینما میلاد
سینما ژاله سابق از سینماهای قدیمی تهران به شمار میآید. این سینما در سال ۱۳۲۰ در میدان شهدا (ژاله سابق) ساخته شد و از جمله مکانهای پر رفتوآمد آن زمان به شمار میآمد. سینما میلاد مساحتی بالغ بر ۸۰۰مترمربع دارد و دارای ۲ طبقه است. از آن جا که بیشتر تماشاگران این سینما، مردان مجرد بودند مدیریت سینما برای رفاه خانوادهها با نصب نوشتهای روی در ورودی، حضور مردان مجرد در روزهای تعطیل و شنبهها را ممنوع اعلام کرده است.»
- سینما شاهد
سینما شاهد، یکی از سینماهای منطقه ۸ است که پیش از پیروزی انقلاب با نامهای موناکو و آتوسا شناخته میشد و سپس به شاهد تغییر نام داد. این مکان تفریحی در سال ۱۳۵۳ و در تقاطع خیابانهای سبلان و شهید مدنی ساخته شد. سینما شاهد با مساحتی بالغ بر ۷۰۰مترمربع و ۳ سالن شیدا، شقایق و شاهد ۴۸۲ نفر ظرفیت دارد. از آن جا که در محله پر رفتوآمد نظامآباد واقع شده شهروندان زیادی از مناطق ۸ و ۷ برای تماشای فیلم به اینجا میآیند. در حال حاضر «علی اشتری» مدیریت سینما را برعهده دارد.
- تاریخچه ورود سینما به ایران
۲۱ شهریور ماه روز ملی سینماست. هنری دوستداشتنی و پر طرفدار که کمتر کسی را میتوان یافت علاقهای به آن نداشته باشد. ورودش به ایران به سال ۱۲۷۹ برمیگردد. یعنی زمانی که مظفرالدین شاه از تهران به اروپا سفر کرد و در آن جا با سینما آشنا شد. حتی در سفرنامه مبارکه مظفرالدین شاه آمده است که روز یکشنبه هفدهم تیر ۱۲۷۹ به اتفاق میرزا ابراهیم خان عکاسباشی به تماشای دستگاه سینمافتوگراف و لانترن ماژیک رفته است.
(که البته شاه این دوربین را اشتباهاً سینموفتوگراف نامیده است.) این حادثه درست پنج سال پس از رواج اختراع برادران لومیر در پاریس رخ داد. «داریوش شهبازی» تاریخشناس میگوید: «بعد از بازگشت به ایران نخستین دستگاه فیلمبرداری و نمایش فیلم را تهیه و با خود به ایران آورد. این در حالی بود که نخستین گام برای عمومی شدن سینما بهوسیله میرزا ابراهیم خان صحافباشی برداشته شد. وی در سفر تجاری شش ماهه خود در خرداد ۱۲۷۶خورشیدی با سینماتوگراف آشنا شد و پروژکتور نمایش را با خود به ایران آورد و اقدام به نمایش فیلم کرد. با ایجاد سینما در تهران، نخستین فیلم بلند صامت ایرانی، «آبی و رابی» توسط اوگانیاسن جلو دوربین رفت. بعد از آن عبدالحسین سپنتا و اردشیر ایرانی فیلم دختر لُر نخستین فیلم ناطق ایرانی را ساختند.»
در دهه ۱۳۱۰ فیلمهایی که به نمایش درمیآمد بیشتر آمریکایی، فرانسوی، آلمانی، روسی و مصری بودند.
در سال ۱۳۲۵نخستین فیلم خارجی با دوبله فارسی به نمایش گذاشته شد، که باعث شدفعالیتهای فیلمسازی شتاب بیشتری گیرد و جان تازهای یابد.» او ادامه میدهد: «با سپری شدن سالهای رکود جنگ جهانی دوم پس از ۱۳۲۷ سینمای ایران بار دیگر کوششهایی را آغاز کرد و صاحب تولیداتی شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی با اینکه برخی گمان میکردند با برقراری جمهوریاسلامی فعالیت سینما دچار اختلال شود، هرچند از ادامه کار دفتر کمپانیهای خارجی در اول سال ۱۳۵۸جلوگیری شد اما با فرمان امام(ره) سینما با نگاهی تازه به کار خود ادامه داد.» بعد از سال ۱۳۶۰ مجموعه امور سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و صنفی سینما تحت نظارت دولت قرار گرفت. در سالهای بعد هم به رغم مشکلاتی که این سینما داشت اما این صنف توانست به خوبی به کار خود ادامه دهد و از سینماهای تأثیرگذار جهان شود.
نظر شما